مقدمه:
اگر گشت و گذار مختصري در نوشتههاي طبي داشته باشيد، با نمونههايي همچون موارد زير حتما برخورد خواهيد کرد: پيرمردي که به جاي هفتهاي 20 ميليگرم متوترکسات، روزي 20 ميليگرم از اين دارو را دريافت ميکند و دچار مسموميت شديد ميشود، داروسازي که به جاي 260 ميليگرم تکسول، داروي تکسوتر را به بيمار تحويل ميدهد، پرستاري که 20 واحد انسولين را 200 واحد انسولين ميخواند و اشتباهاتي از اين قبيل.
خطاهاي پزشكي در تمام دنيا، يكي از چالش هاي مهمي است كه نظام سلامت را در تمامي كشورها تهديد مي كند و حركت ها و تلاش هايي جدي براي به حداقل رساندن آمار خطاهاي پزشكي و مرگ و مير ها، ناتواني ها و ساير تبعات خطاهاي پزشكي صورت گرفته است.
در ايران اگرچه هنوز آمار مدوني از ميزان خطاهاي پزشكي در دست نيست، اما كارشناسان پيش بيني مي كنند به دليل برخي ضعف هاي ساختاري در نظام سلامت كشور، ميزان خطاهاي پزشكي بسيار بالا باشد و در همين حال، افزايش پرونده هاي ارجاعي شكايت مردم از پزشكان به سازمان نظام پزشكي، نشان دهنده اين ادعا است. از سويي ديگر، به گفته برخي كارشناسان و آگاهان، كشور ما در حوزه روش هاي ثبت و پيگيري و رسيدگي به تخلفات پزشكي حداقل 40 سال از استانداردهاي جهاني عقب تر است و اين در حالي است كه مطابق برخي برآوردهاي غير رسمي اما مستند، هر هفته يك زن قرباني عمل اشتباهات شايع در برخي جراحي هاي زيبايي مي شود. هنوز در خاطرمان هست كه چندي پيش در يكي از بيمارستان هاي كشور و در شهري بزرگ ، چند بيمار به خاطر تزريق داروي بيهوشي نامناسب جان خود را از دست دادند و كمي دورتر از آن تاريخ نيز يك سهل انگاري و اشتباه به تخليه چشم چند بيمار در بيمارستاني ديگر منجر شد و ...
كداميک مقصرند: فرد يا سيستم...
در زمينه مديريت نحوه مواجهه با خطاهاي پزشكي، در جهان تاكنون دو رويكرد تجربه شده است. رويكرد اول، رويكردي است كه يك فرد را به عنوان عامل اصلي خطا و مقصر مي شناسد و در بررسي خطاهاي پزشكي با چنين نگرشي، تنها به دنبال فرد خطاكار مي گردد و رويكرد دوم، رويكرد سيستمي و نظام مند به خطاهاي پزشكي است كه طرفداران آن بر اين باورند كه اين سيستم و مشخصات و كاركردهاي آن است كه سبب و زمينه ساز بروز خطا مي شود و بر مبناي چنين نگرشي، اين گروه از كارشناسان بر اين باورند كه براي به حداقل رساندن احتمال بروز خطاهاي پزشكي، بايد سيستم ها و فرآيندها را هوشمندانه طراحي و مديريت كرد چرا كه يك سيستم هدفمند، سالم و پويا خود از بروز خطا پيشگيري مي كند.
موضوع خطاهاي پزشکي يا در اصطلاح Medical Error، بحث تازهاي نيست و از گذشتههاي دور در تمام جوامع درباره آن اظهارنظر شده است اما مجامع علمي از دهه 1990 بيشتر به آن بها داده ودرباره آن واکنش نشان دادهاند، به طوري که در سال 1992 اداره نظارت بر غذا و داروي ايالات متحده اعلام کرد که ساليانه بيش از 20 هزار مورد گزارش درباره اشتباهات دارويي دريافت ميکند.
به طور مسلم، دامنه و طيف خطاهاي پزشکي بسيار بيشتر از گزارش مزبور است. در سال 1999، موسسه طب آمريکا (IOM) گزارشي با نام «پايهگذاري يک نظام بهداشتيدرماني مطمئنتر» را منتشر کرد. اين گزارش تکان دهنده نشان میداد که در آمريکا سالانه 15000 نفر بر اثر ايدز، 42000 نفر بر اثر سرطان سينه و 43000 نفر در اثر تصادف جان خود را از دست می دهند اما آمار سالانه مرگ و مير در اثر خطاهای پزشکی 98000 نفر می باشد که از اين ميان، 7 هزار مورد تنها ناشي از خطاهاي دارويي است. اين آمارها ابتدا به اين منجر شد که مجامع پزشکي يک تعريف کاربردي و عملي براي وقوع خطاهاي پزشکي را جستجو کنند و درنهايت، تعريف زير را در اين زمينه مورد پذيرش قرار دادند: «خطاهاي پزشکي به هر گونه واقعه قابل پيشگيري اطلاق ميشود که ممکن است به استفاده نامناسب يا غيرضروري از داروها يا هر گونه آسيب بيمار منجر شود.» از طرف ديگر، تلاشهاي متعددي به منظور پيشگيري از وقوع خطاهاي پزشکي و دارويي نيز صورت گرفت که شامل: نظارت بر نام داروها، بارکد، کنترل مجدد، اطلاعرساني خطاها، پلاکگذاري بيماران، نسخهنويسي الکترونيک، کامپيوتري کردن تصميمگيريها
نظارت بر نام داروها
با توجه به توليد روزافزون داروهاي جديد در صنعت داروسازي، بروز تشابهات اسمي ميان داروها امري اجتنابناپذير به نظر ميرسد که سرمنشأ تعداد زيادي از خطاهاي پزشکي نيز خواهد بود. به همين منظور، اداره نظارت بر غذا و داروي ايالات متحده از سال 2002 مقررات و سختگيريهاي خاصي روي اسم داروها اعمال ميکند. اين اداره سالها در حدود 300 داروي جديد براي کسب مجوز دريافت ميکند و طبق اعلام مسوولان اين اداره، ساليانه حدود يک سوم از اين داروها تنها به دليل نامشان و تشابه اسمي با داروهاي ديگر به توليد کننده ارجاع ميگردند. حدود 120 متخصص در اداره نظارت بر غذا و داروي ايالات متحده در روند ارزيابي نام داروي جديد مشارکت ميکنند.
حتي گاهي اوقات اين اداره پس از تصويب و معرفي يک دارو به مجامع، پس از مدتها به علت وجود گزارشهاي مبتني بر وقوع اشتباه در تجويز دارو تصميم به تعويض نام دارو ميگيرد. نمونه اين گونه تصميمات در سال 1994 بود که داروي لووکسين (لووتيروکسين) به علت تشابه با نام داروي لنوکسين (ديگوکسين) به لووکسيل تغيير داده شد و از آن زمان به بعد نيز هيچ گزارشي مبني بر اشتباه شدن اين دو دارو با يکديگر دريافت نشد. به نظر ميرسد که جاي چنين نظارتي بر نام داروهاي توليد داخل در کشور خالي است.
بارکد
از سال 2003 اداره نظارت بر غذا و داروي ايالات متحده شرکتهاي داروسازي آمريکايي را ملزم کرده تا روي محصولات خود بارکد قرار دهند و از اين پس تمام داروخانههاي اين کشور به اجبار و بايد به ابزارهاي اسکن اين بارکدها مجهز شوند تا فروش تمام داروها تنها از روي بارکد آنها صورت گيرد. اين مساله به کنترل نوع دارو، دوز و نام بيمار در زمان تحويل دارو کمک ميکند. حتي داروهاي بدون نسخه نيز طي دو سال اخير داراي چنين بارکدي شدهاند.
کنترل مجدد
کنترل مجدد (Double Checking) طي سالهاي اخير به يکي از مهمترين روشهاي جلوگيري از خطاهاي پزشکي تبديل شده است. در اين روش تنها زماني مجوز تحويل دارو به بيمار وجود دارد که حداقل دو پرستار به طور جداگانه دارو را کنترل کرده باشند.
در شرايط غير بستري هم به شرطي دارو در داروخانه به بيمار تحويل ميشود که داروساز حتما دارو را کنترل کرده باشد و اطلاعات لازم درباره شيوه مصرف آن را به اطلاع بيمار و همراهانش داده باشد. در منزل بايد علاوه بر بيمار همسر يا يکي از اقوام يا پرستارانش دارو را پيش از مصرف کنترل کنند.
اطلاعرساني خطاها
گزارش دادن خطاها به مسوولان از دو جنبه در کاهش خطاهاي پزشکي موثر است:
1) همکاران و پزشکان از خطاهاي مزبور آگاه شده و در طبابت خود تلاش ميکنند راهکارهايي براي پيشگيري از وقوع آن بيابند و به اين مشکلات دچار نشوند.
2) سيستم درماني به سرعت به ترميم اشتباه مزبور بپردازد و اشتباه و خطاي مزبور بدون درمان رها نشود و يا اشتباهات متوالي روي آن صورت نگيرد. مسووليت ارايه اين گزارشها به عهده تمام کادر درماني از جمله پزشک، پرستار، تکنولوژيست و حتي خود بيمار است.
پلاکگذاري بيماران
از طرف ديگر، اداره نظارت بر غذا و داروي ايالات متحده براي پيشگيري از وقوع خطاهاي جبرانناپذير پزشکي پيشنهاد داد تا طرح بارکدي که براي داروها اجرا شد، براي بيماران نيز به اجرا درآيد. طبق اين طرح، بيمار بلافاصله پس از ورود به بيمارستان، مچبندي کاغذي دريافت ميکند که روي آن يک بارکد اختصاصي ثبت شده است. در هر يک از ايستگاههاي پرستاري يا آزمايشگاهها و درمانگاهها، اسکنرهاي خاصي که براي خواندن اين بارکد لازماند، وجود دارند. پرستار با کشيدن اسکنر روي اين مچبند اطلاعاتي شامل نام بيمار، کد ملي و بيماريهاي اصلي فرد را دريافت ميکند. سپس اطلاعات داروهايي که قرار است براي بيمار تجويز شوند يا اقداماتي که براي بيمار صورت گيرند، روي کامپيوتر انتقال پيدا ميکند و در صورت وجود هر گونه تداخل دارويي يا ممنوعيت طبي، صفحهاي به روي کامپيوتر ظاهر ميشود که به کاربر اخطارهاي لازم را گوشزد ميکند.
RFID
RFID حروفي از عبارت Radio Frequency Identification است و به شناسايي با استفاده از فركانس راديويي اشاره مينمايد. RFIDيك روش براي شناسايي اشيا به صورت اتوماتيك است و ميتوان آن را متمم يا مكمل "باركد" دانست. از طرفي در اين فناوري، براساس امواج راديويي عمل ميشود كه نيازي به تماس بين وسيله گيرنده اطلاعات و نشانه حامل داده نيست و همچنين رسيدن نور از حامل داده به وسيلة گيرنده اطلاعات ضرورت ندارد. در اين فناوري، ميتوان از نشانه حامل داده، اطلاعاتي را خواند و يا در آن اطلاعاتي نوشت.
كاركرد RFID بدين صورت است كه وسيلة گيرنده اطلاعات، امواج راديويي ميفرستد، اين امواج نشانه RFID را فعال مينمايد و اين نشانه اطلاعات را ارسال ميكند. وسيلة گيرنده اطلاعات، دادههاي ارسالي را دريافت و به كامپيوتر منتقل ميسازد. استفاده از RFID تازگي ندارد. اين فناوري در سال 1980 براي رديابي حيوانات و در دهة 1990 در صنعت خودرو اروپا، بزرگراهها و خطوط توليد برخي كارخانجات بكار ميرفته است. از RFID هنگامي كه اشياء مستقيماً در معرض ديد نباشند يا در جايي كه حضور انسان امكانپذير نيست و همچنين در شرايطي كه بخواهيم چندين قلم را همزمان با سرعت بيشتر بخوانيم، استفاده مي شود.
اجزاء اصلي يك سيستم RFID عبارتند از: برچسب يا نشانه، داده خوان، پرينتر يا كدكننده. دادهخوانها داراي آنتنهايي هستند و قادرند امواج راديويي بفرستند. آنها همچنين ميتوانند امواج دريافتي از نشانهها را رمزگشايي كنند و دادههاي مربوطه را به كامپيوتر ميزبان ارسال نمايند. علاوه بر آن دادهخوانها ميتوانند روي نشانهها براساس فرمانهايي كه از كامپيوتر ميزبان ميگيرند، مجدداً دادهنويسي كنند. دادهخوانها ميتوانند در قسمت بالاي مكاني كه اشياء حامل نشانه از آنجا عبور ميكنند قرار بگيرند يا در چارچوب درگاه محل عبور اشياء نصب شوند.
برچسب يا نشانه RFID شامل دو قسمت اصلي تراشه و آنتن است. تراشه در مركز و آنتن در اطراف آن قرار ميگيرد.
كاربردهاي سيستم شناسايي فركانس راديويي بسيار زياد است و در هر فرايندي كه شناسايي و كار با جرياني از دادهها اهميت داشته باشد ميتوان موارد كاربرد RFID را برشمرد. اما عموماً در حوزههاي زير كاربرد RFID گسترش يافته است:
- مديريت زنجيره تأمين و كنترل موجوديها
- بهداشت و درمان و دارو
- جمعآوري زباله
- نگهداري و تعميرات
- رديابي بیماران
- حمل و نقل / برچسب زني خودروها
- سيستمهاي كتابخانهاي
- كنترل دسترسي و امنيت
کاربردهاي RFID در حوزه درمان و بيمارستان
پيگيري اشيا و لوازم پزشکي:
در بيمارستانها همواره لازم است که لوازم پزشکي و تجهيزات بيمارستاني در مواقع ضروري در دسترس بوده و به سهولت قابل استفاده باشند. RFID اين امکان را فراهم ميکند که بتوان در اسرع وقت از مکان لوازم ضروري اطلاع پيدا کرد و در موارد لازم جابجايي آنها را کنترل کرد. ابزارهاي جراحي همواره بايد ضدعفوني و تميز بوده و در بستههاي ويژه قرار گيرند. برچسبهايي که روي اين لوازم نصب ميشوند و رمزخوانهايي که در نهايت دقت در محفظههاي ضدعفوني کننده قرار ميگيرند، ميتوانند تضمين کنند که وسايلي که وارد اتاق عمل ميشوند کاملا بهداشتي بوده و همچنين در مکان مخصوص خود قرار گرفتهاند.
پيگيري بيماران:
شناسايي بيماران و مکان آنها از مواردي است که در مواقع اضطراري براي رساندن کمک به بيماران بدحال بسيار مفيد است. برچسبهاي مخصوص هر بيمار که مجهز به تراشههاي RFID هستند و اطلاعات موردنياز راذخيره ميکنند، اين نياز را برآورده ميسازند.
کنترل تجهيزات خاص بيمارستاني:
در حال حاضر بيمارستانها مجبور به کنترل و پيگيري موادي مانند ايزوتوپهاي راديواکتيو و ديگر مواد و تجهيزاتي هستند که گاهاً خطرناک و يا مضر بوده و بايد عبور و مرورشان در بين ساختمانها و انبارها تا واحد ترابري و سپس به محل دفع آنها کنترل شوند. برچسبها و رمزخوانهاي RFID قابليت تغيير اين فرآيندها به شيوه خودکار را داشته و ميتوان به کمک RFID بر امنيت آنها افزود. همچنين به کمک RFID ميتوان بستهها و کانتينرهاي مهروموم شده را شناسايي کرد. اين برچسبها زمان و طول دورهاي را که مهروموم از بين رفته ثبت ميکنند و اين امکان را فراهم ميکنند که مشکلات حين حمل بستهها کاملا مشخص شود.
دريافت اطلاعات و مشخصات بيمار:
با استفاده از دست بندهاي RFID مخصوص بيماران در هر زمان ميتوان با Reader هاي بيسيم اطلاعات فردي و مشخصات و تجويزهاي پزشکي را خواند و درمان مناسب را اجرا نمود.
نصب برروي بستههاي دارو:
با استفاده از نشانه هاي RFID و نصب آنها برروي بسته هاي دارو ميتوان مشخصات بسيار زيادي از دارو و موارد ديگر را برروي آن ذخيره نمود. با اين روش هم ميتوان داروهاي مهم را به طور صحيح مديريت و نظارت نمود و هم خطاهاي استفاده اشتباه از دارو کاهش مي يابد.
نصب برروي بسته هاي فرآورده هاي خوني:
يکي ديگر از کاربردهاي مهم RFID استفاده از آن براي ثبت اطلاعات و رديابي بسته هاي خون مي باشد.
استفاده در آزمايشگاه:
از اين نشانهها ميتوان بر روي نمونه هاي پزشکي گرفته شده از بيماران، نيز نصب نمود. بدين ترتيب اطلاعات بسياري از بيمار و آزمايش را ميتوان بر روي اين برچسب ها ثبت نمود و کار رديابي آنها نيز ساده تر شده و خطا به شدت کاهش مي يابد.
استفاده براي بيماراني که به صورت مکرر به بيمارستان مراجعه مي کنند:
براي بيماران سابقه دار و يا کساني که دچار حالت هاي خاصي همانند آلرژي به يک دارو مي باشند مي توان از کارت هاي RFID استفاده نمود که اطلاعات مهم بيمار و سابقه وي بر روي آن ثبت ميگردد و با رجوع مجدد به بيمارستان مي توان تا حد زيادي از گذشته و وضعيت جسماني وي آگاه گرديد.
اجراي طرح RFID در بيمارستان
سيستم شناسايي بيماران
در اين قسمت از دو نوع شناسه RFID يعني دستبندهاي RFID و کارتهاي شناسايي استفاده ميگردد. بصورت خلاصه روش عملکرد اين سيستم را مي توان به صورت زير توضيح داد.
بيمار هنگام ورود به بيمارستان يک کارت يا دستبند RFID با يک کد شناسايي منحصر به فرد در سطح جهان، دريافت ميکند. اطلاعات بيمار در نرم افزار مرکزي ثبت مي گردد. حال با توجه به نياز نهايي ميتوان اطلاعات مختلفي را برروي شناسه RFID نوشت:
- مشخصات شناسنامهاي بيمار
- پارامترهاي پزشکي اصلي همانند گروه خون و بيماريهاي اصلي و . . .
- ساير اطلاعات پزشکي
- پارامترهاي بيومتريک همانند اثر انگشت و يا تصوير (در مواقعي که حساسيت شناسايي بالا باشد ميتوان از اين پارامترها جهت بررسي صحت تعلق شناسه RFID به همان بيمار استفاده نمود)
لازم به ذکر است اين اطلاعات علاوه برروي شناسه RFID برروي بانک اطلاعات مرکزي نيز ثبت مي گردد. در مراحل مختلف درمان، کليه فرآيندهاي صورت گرفته بر روي بيمار همانند آزمايش ها، تجويزها و موارد ديگر ميتواند برروي نشانه RFID ذخيره گردد. لازم به ذکر است با توجه به محدوديت حافظه اين نوع از شناسه ها بايد اطلاعات اصلي و پايه را بر روي آنها ذخيره نمود. همچنين با استفاده از Reader هاي مختلفي که به صورت مستقيم به کامپيوتر متصل مي باشند، مي توان اطلاعات بيمار را به سرعت در Database مرکزي وارد و يا اطلاعاتي را از آنجا خواند. با استفاده از اين شناسه ها پرستاران و پزشکان مي توانند هنگام اجراي درمان بر روي بيمار، با خواندن اطلاعات شناسه RFID بيمار از صحت تجويز و نيز نوع آن آگاه گردند و در ادامه درمان هاي صورت گرفته را نيز ثبت نمايند.
يکي ديگر از استفاده هاي اين سيستم در اتاق عمل مي باشد که پزشکان اطلاعات مختلفي را از بيمار احتياج دارند.
RFID در انسان کاربردهای متفاوتی دارد که از جمله مهمترين کاربرد آن ، در بيماران خاص میباشد. چندين گروه از بيماران میتوانند از اين سيستم بهرهمند گردند.
· بيماران قلبی عروقی
· بيماران سرطانی
· بيماران ديابتی
· بيماران اختلال مغزی
· بيماران صرعی
· بيماران آلزايمر
· بيماران پيوند اعضاء
· بيماران اورژانسی
روزانه هزاران بيمار در وضعيت بیهوشی به بخش اورژانس بيمارستانها ارجاع میشوند که ارتباط با بيماران و دسترسی دقيق به سابقه بيماری آنها به راحتی ميسر نمیباشد و به همين دليل نيز اجرای عمليات درمانی به تاخير میافند و اينگونه بيماران با خسارات جبران ناپذيری مواجه هستند. در اين وضعيت RFID نقش بسزايی در سلامت و حيات بيمار ايفا مینمايد که از جمله آنها :
· تعيين هويت بيمار
· دسترسی سريع به سوابق پزشکی بيمار
· کاهش زمان پذيرش بيمار و ارجاع آن به بخش مناسب
· جلوگيری از عمليات و ارزيابیهای مجدد آزمايشگاهی ، تصوير برداری ، ...
· کاهش خطاهای پزشکی
نسخهنويسي الکترونيکي
از سال 2001 طرحي در 1500 بيمارستان آمريکا به اجرا درآمد که در اصطلاح «همه چيز را در دنياي ديجيتال وارد کنيد» نام گرفت. براساس اين طرح، پزشکان براي نسخهنوشتن ديگر از قلم و کاغذ استفاده نميکردند بلکه از برنامه Computerized Physician Order Entry يا بهطور مخفف EOPC بهره ميگرفتند.
استفاده گسترده از اين برنامه در بيمارستانهاي مزبور با کاهش قابل توجه خطاهاي پزشکي همراه بود، چرا که مشکلات ناشي از بدخط يا ناخوانا بودن نسخهها، تشابهات نام داروها يا جا به جا شدن نام بيماران کمتر صورت ميگرفت. اين امر در آمريکا باعث 66 درصد کاهش خطای پزشکی شده است.
به تدريج اين برنامهها به نرمافزارهايي مجهز شدند که وقوع تداخلات دارويي را به پزشکان اطلاع ميدادند و بنابراين سهم بيشتري در کاهش خطاهاي پزشکي به خود اختصاص ميدادند.البته اشتباهات مربوط به نسخهها تنها مربوط به کشور آمريکا نبود و به همين دليل نسخهنويسي الکترونيک به سرعت جاي خود را در ديگر نقاط جهان نيز باز کرد. دولت استراليا اعلام کرد که ساليانه 59 درصد از مردم اين کشور از داروهاي تجويز شده به وسيله پزشکان استفاده ميکنند که اين رقم در افراد مسنتر از 65 سال به 86 درصد ميرسد. جالب اينجاست که 83 درصد از افراد بالاي 85 سال در حال مصرف دو يا چند دارو به طور همزمان هستند. مطالعه روي جمعيت استرالياييها نشان داد که 2 تا 3 درصد از تمام بستريهاي بيمارستاني ناشي از مصرف داروها و خطاهاي پزشکي و دارويي است و تنها در کشور استراليا ساليانه 400 هزار مورد عارضه جانبي ناشي از دارو ايجاد ميشود که هزينهاي بالغ بر 35 ميليون دارو را بر اين کشور تحميل ميکند. با اينحال اگرچه استفاده از سيستمهای نسخه نويسي الکترونيکي خطاهای پزشکی را در مجموع کاهش می دهند، ولي هيچ کاهشی در خطاي تجويز داروی نادرست رخ نمیدهد.
کامپيوتري کردن تصميمگيريها
شما نيز حتماً کسانی را می شناسيد که پس از چندين بار به پزشکان مختلف با تخصصهای مختلف بيماريشان تشخيص داده نشده و گاه هنگامی تشخيص داده شده که ديگر دير شده است ولی به راستی چرا پزشکان ما که جزو بهترين پزشکان دنيا بوده و هستند تشخيص نمی دهند؟
اغلب مسائل در پزشکی مدرن بسيار پيچيده میباشند و به همين دليل پزشکان معمولاً بر اساس استنباطهای شخصی تشخيص میدهند. از طرف ديگر حجم مطالب مفيد پزشکی بسيار است بطوريکه کل دانش پزشکی از زمان بقراط تاکنون 2000 برابر شده است. در حال حاضر حدود 3000 مجله پزشکی در سراسر دنيا منتشر میشود و سالانه حدود 3 ميليون مقاله پزشکی به چاپ می رسد. پژوهشگران معتقدند يک پزشک امروزه بايد حدود 5 ميليون ( Fact ) قطعه دانش را در ذهن داشته باشد که مسلماً چنين امری غير ممکن است. در نظر بگيريد روند دانش جديد پزشکی متوقف گردد ( امر محال ! ) و يک پزشک هم هيچ نکتهای را فراموش نکند و برای ياد گيری هر مطلب هم 5 دقيقه ( امر محال ! ) زمان لازم باشد. بر اساس چنين فرضياتی، پزشکی که به تمام اين يافتهها برسد 100 سال زمان نياز دارد ! آيا چنين چيزی اتفاق می افتد ؟ و اساساً چنين چيزی عملی هست ؟ بر همين اساس در سال 1992 جنبش استفاده از سيستم های پشتيبان در تصميم گيري های پزشکی مطرح شد.
طي سالهاي اخير، نرمافزارهاي کامپيوتري ايجاد شدهاند که در تصميمگيري باليني درباره شيوه درمان دخالت ميکنند. اين نرمافزارها که (Clinical Decision Support System) يا به طور مخفف CDSS ويا به نام Computer Alert system معروف هستند، علاوه بر پيشنهاد راهکارهاي درماني به پزشک او را از وجود تداخلات و ممنوعيتهاي طبي مطلع ميسازند. درباره اثربخشي اين برنامهها در کاهش خطاهاي پزشکي اختلافنظر وجود دارد، برخي ادعا کردهاند که در 44 درصد موارد، پزشکان از وجود تداخلات دارويي که به وسيله اين برنامهها اخطار داده مي شده، بياطلاع بودهاند.